روانشناسی بالینی
شرح حال مختصری از گوردن آلپورت
گوردن ويلارد آلپورت، (11 نوامبر 1898- 9 اکتبر 1967)، روان شناس آمريکايي و يکي از اولين نظريه پردازان شخصيت بود. او طراح نظريه صفات بود. آلپورت در 11 نوامبر 1897 در مانتيزوما، اينديانا به دنيا آمد.
در 1919 آلپورت از هاروارد با مدرک ليسانس اقتصاد و فلسفه فارغ التحصيل شد. بعد از فارغ التحصيلي، ظاهرا چون نميدانست ميخواهد چه کار کند و چون هنوز به دنبال هويت شخصي خود بود، به ترکيه رفت و در استامبول، در رابرت کالج به تدريس انگليسي و جامعهشناسي پرداخت. بعد از يک سال، از هاروارد بورسيه گرفت تا در رشته روانشناسي تحصيل کند. او دو سال بعد، در 1922، و در 24 سالگي در همين رشته دکترا گرفت.
آلپورت در 1967، يک ماه قبل از 70 سالگي در گذشت.
مفاهيم و اصول
ديدگاه انسانگرايانه در مورد شخصيت
آلپورت مثل بسياري از محققان مبحث شخصيت معتقد بود، تعريف دقيق شخصيت تقريباً غيرممكن است. او بعد از مرور تعاريف عالمان دين، فلاسفه، وكلا، شعرا، جامعه شناسان و روان شناسان، در اولين كتابش تعريف خود را ارائه داد. از نظر آلپورت، شخصيت عبارت است از «همان چيزي كه يك انسان واقعاً هست». اما اين تعريف خيلي كوتاه و مبهم بود، بنابراين تعريف دقيق تري داد: «شخصيت، سازمان پويايي درون فردي است كه نظام هاي رواني فيزيكي زيادي دارد و رفتار و فكر مختص آن را تعيين مي كند».
آلپورت به اين دليل شخصيت يا خود را سازمان پويايي مي دانست كه معتقد بود نمي توانيم مجموعه اي از مولفه هاي مجزا و تكه تكه در نظر بگيريم كه جدا از يكديگر عمل مي كنند.
از نظر آلپورت حتي رفتاري كه ظاهراً تحت كنترل نيروهاي بيروني است هم در واقع تحت كنترل نيروهاي دروني است. براي نمونه، اگر كودكي در خانه شيطان است و در بيرون فرشته، «در واقع دو طبيعت متناقض يا شايد ژنوتايپي دارد كه دو فنوتايپ متضاد او را توجيه مي كند»
اين نظر آلپورت كه شايد دو فنوتايپ (شيطان بودن در خانه و فرشته بودن در بيرون) معلول ژنوتايپ متحد كننده است، او را به فرويد نزديك مي كند. براي مثال، گرايش اصلي و زيربنايي يا ژنوتايپ ممكن است منفعت طلبي باشد – يعني كودك رفتارهايي را انجام مي دهد كه به نفع او هستند.
بالاخره اين كه آلپورت در تعريف شخصيت به رفتار يا فكر بي همتا و مختص به فرد اشاره مي كنند. آلپورت مي گفت تمام صفاتي كه ظاهراً در آنها با ديگران مشترك هستيم، در اصل فردي هستند.
نظريه آلپورت در مورد شخصيت بر بي همتا بودن فرد و فرايندهاي شناختي و انگيزشي دروني موثر بر رفتار تاكيد دارد. اين فرايندها و ساختارهاي دروني عبارتند از فيزيك شخص، هوش، خلق و خو، بازتاب ها، سائق ها، عادات، مهارت ها، باورها، مقاصد، نگرش ها، ارزش ها و صفات. آلپورت، زيست شناسي و محيط را به طور همزمان تعيين كننده شخصيت مي داند. فيزيك و سطح هوش شخص تا حد زيادي موروثي هستند و توان شخص براي انطباق با محيط را محدود مي كنند. خلق و خو نيز ارثي است.
نظريه صفات
مفاهيم اصلي در نظريه صفتي آلپورت حول صفاتي مي چرخند كه در نفس يا خود جا دارند و نحوه شكل گيري اين صفات در جريان تحول خود را توضيح مي دهند. در خود، نه تنها صفات بلكه عادات، نيازها، علائق، مهارت ها و از اين قبيل جا مي گيرند. به نظر آلپورت، اين صفات هستند كه كمك مي كنند بي همتا بودن سبك، قدرت بيان، حالات و رفتار شخص را بفهميم. بنابراين صفات، ساختارهاي كليدي درون خود هستند؛ صفات، رفتارهاي فرد را در مسيرهاي بي نظير مي اندازند و به رفتارهاي او جهت مي دهند.
صفت چيست؟
از نظر آلپورت،صفت «يك نظام عصبي روانيِ تعميم يافته و كانون دار (مختص به فرد) است كه از لحاظ كاركردي مي تواند هم ارز چند محرك باشد و صورت هاي همسان (هم ارز) رفتار انطباقي و بيانگر را راه اندازي و هدايت مي كند». بنابراين، صفت چيزي است كه وجود دارد ولي نامرئي است. اگرچه صفت را نمي بينيم ولي آن را از همخواني هاي رفتار شخص استنباط مي كنيم. سپس صفت از طريق انواع پاسخ ها نمايان مي شود. اما اين پاسخ هاي متفاوت، هم ارز هستند؛ به اين معنا كه يك كار را انجام مي دهند كه همانا بروز صفت است. مثال، وقتي دانشجو نمي تواند با دانشجويان ديگر دوست شود، از حضور در محافل اجتناب مي ورزد، از كارهاي انفرادي مثل مطالعه و جمع آوري تمبر لذت مي برد و از شركت در بحث ها و سمينارها طفره مي رود، چنين استنباط مي كنيم كه كمرو است.
صفات اعظم، مركزي و ثانويه
آلپورت صفات مختلفي را دسته بندي كرد. او صفات نافذ و غالب در زندگي شخص را صفات اعظم مي نامند. اين صفات در واقع انگيزه هاي مسلط بر فرد، هيجانات حاكم بر او و صفات برجسته اند.
پاسخ هاي داراي كاركرد هم ارز صفت محرك هاي نامشابه
نداشتن دوست و رفيق همسالان
كمرويي |
اجتناب از محافل مهماني ها
لذت بردن از كارهاي انفرادي سرگرمي ها
مشاركت نكردن در بحث سمينارها
نمودار صفت در حين كار. محرك هاي نامشابه، صفت را برميانگيزند و صفت، خود را به صورت پاسخ هاي داراي كاركرد هم ارز نشان مي دهد.
براي مثال، يك نفر ممكن است نياز شديدي به قدرت داشته باشد و نياز به قدرت تقريباً از تمام رفتارش استنباط شود. او بر همسرش سلطه مي راند و حتي سعي مي كند در پينگ پنگ از دختر 5 ساله اش ببرد.
خصوصياتي كه كنترل كمتري بر رفتار دارند ولي مهم هستند، صفات مركزي مي باشند. مردم موقع توصيف ديگران يا نوشتن معرفي نامه به همين صفات اشاره مي كنند. براي مثال ممكن است در مورد ديگري بگوييم آدم باهوش، بي ريا، مهربان، مال دوست، رقابت جو، بلند پرواز، با مزه يا صادقي است. خصوصيات پيراموني شخص – براي مثال، ترجيحات – هم صفات ثانويه هستند. كسي كه كيك موزي دوست دارد يا ترجيح مي دهد تعطيلاتش را در فلان كشور يا استان بگذراند، در واقع صفات ثانويه خود را بروز مي دهد. صفات ثانويه به طور كلي اهميت كمتري دارند، كمتر به چشم مي آيند، عموميت كمتر و نقش كمتري دارند.
صفات عام در برابر گرايش هاي شخصي
آلپورت صفات را به دو دسته ديگر هم تقسيم مي كرد. صفات عام، در واقع مردم را در رابطه با بُعدي خاص طبقه بندي مي كند. براي مثال مي توانيم بگوييم بعضي از آدم ها از بعضي ديگر سلطه گرتر هستند. يا بعضي از آدم ها از بعضي ديگر مؤدب تر هستند.
آلپورت بيشتر به گرايش هاي شخصي علاقه داشت. گرايش شخصي برخلاف صفت عام يا تعميم يافته، خصوصيت منحصر به فرد و صفتي غيرمشترك است.
وي مي گفت صفات عام، طبقاتي هستند كه فرد را در خود جا مي دهند، در حالي كه گرايشات شخصي، ساختار شخصيت را بهتر منعكس مي كنند.
آلپورت مي گويد در صورت تمركز روي شكل بندي ها و الگوهاي صفات درون شخصيتِ فرد، از گرايشات شخصي حرف بزنيم. به نظر او، فقط با تمركز روي منحصر به فرد بودن مي توانيم شخصيت را بيشتر بفهميم.
تحول شخصيت
تحول شخصيت در نظريه آلپورت حول مفهوم خود مي چرخد. آلپورت هم معترف بود كه خود يك مفهوم كلي و مبهم است و محققان از آن تعابير مختلفي دارند. ونت ساختارگراي نامي قرن نوزدهم معتقد بود مفاهيمي مثل خود يا ايگو و روح، جلوي پيشرفت روان شناسي را مي گيرند. انتقاد ونت اين بود كه برخي از محققان براي اصطلاح خود، يك نقش اوليه قائل شده، آن را واقعي پنداشته اند و با آن طوري برخورد كرده اند كه گويي مي تواند رفتار را هدايت كند. يك نمونه از واقعي انگاشتن را در اين جمله مي بينيم: «خود محكم او باعث شد سيگار را ترك كند». در اينجا، رفتار شخص با خود محكم او تبيين شده است. آلپورت هم قبول داشت كه اين نوع واقعي انگاشتن ها به روان شناسي لطمه مي زند چون واقعاً در شخصيت چيزي به نام خود وجود ندارد كه علت رفتار باشد، بلكه به اين دليل بايد از اصطلاح خود استفاده كنيم كه ملاك ما براي هويت و وجودمان است. خود يك تجربه بنيادي است كه اگر آن را كنار بگذاريم، در واقع جوهر شخصيت را كنار گذاشته ايم.
نفس، يا خود
آلپورت براي اشاره به «خودِ خودمان كه شامل تمامي جنبه هاي شخصيتي سازنده وحدت دروني است» اصطلاح نفس را به كار مي برد. نفس يا خود در اين ديدگاه، از طفوليت تا زمان مرگ در حال تحول است و مراحل مختلفي را پشت سر مي گذارد.
خودِ بدني. اولين جنبه خود يا خودِ بدني، در طفوليت آشكار مي شود. در طفوليت، از اندام هاي دروني و ماهيچه ها، مفاصل و زردپي هاي خود يكسره اطلاعات حسي مي گيريم. اين حس ها هنگام گرسنگي، ناكامي و برخورد با اشيا شديدتر مي شوند.
هنگام سلامتي، به اين حس ها زياد توجه نمي كنيم، اما هنگام بيماري از بدن مان به شدت آگاه مي شويم.
هويت خود. دومين جنبه نفس يا هويت خود، در هجده ماه اول زندگي شكل مي گيرد. با وجود تغييرات وسيعي كه در زندگي رخ مي دهد، نوعي استمرار و همساني در پندار ما راجع به خودمان وجود دارد. «امروز برخي از فكرهاي ديروزم را به ياد مي آورم و فردا برخي از فكرهاي ديروز و امروزم را و اطمينان دارم كه همگي افكار خودم هستند»
عزت نفس. سومين جنبه نفس كه در دومين و سومين سال زندگي ظاهر مي شود، عزت نفس است. در اين برهه، آشنايي كودك با محيط بيشتر شده است؛ وقتي از عهده كارها بر مي آيد به خود افتخار مي كند و وقتي كاري را نمي تواند انجام بدهد، سرشكسته مي شود.
گسترش خود، كودكان تقريباً از 4 تا 6 سالگي عمدتا با دارايي ها دل مشغولي پيدا مي كنند. آنها در اين مرحله خيلي خودمحور مي شوند.
آدم ها در جريان پخته تر شدن به خانواده، عبادتگاه، ملت و همكاران دلبستگي بيشتري پيدا مي كنند. آنها ديگر به اين گروه ها نگاه خودخواهانه نخواهند داشت (يعني نمي پرسند «براي من چه كار مي كنند؟»
خودانگاره. كودكان در كنار گسترش خود به تدريج صاحب خودانگاره مي شوند. به نظر آلپورت، خودانگاره دو مولفه دارد: (1) نقش هايي كه بايد ايفا كنيم و (2) آينده اي كه آن را جستجو مي كنيم . خودانگاره به تدريج و همپاي وجدان شكل مي گيرد.
خود به عنوان عامل كنار آمدن عقلاني. كودكان بين 6 تا 12 سالگي به تدريج تامل و تفكر را شروع مي كنند. براي كنار آمدن با مشكلات، روش هايي پيدا مي كنند و از آزمودن مهارت هاي شان به ويژه از آزمودن مهارت هاي عقلاني خويش لذت مي برند. آلپورت اين جنبه نفس را خود به عنوان عامل كنار آمدن عقلاني يا گاهي اوقات به زبان ساده تر، عامل عقلاني مي نامد.
تلاش نفساني. مردم از شروع نوجواني در 13 سالگي به تدريج با جنبه اي از خود كه آلپورت به آن تلاش نفساني مي گويد، درگير مي شوند. آلپورت دو نوع انگيزه را از هم جدا مي كند: پيرامون و نفساني. انگيزه هاي پيراموني، همان تكانه ها و سائق ها هستند – يعني تلاش براي ارضاي فوري نيازها و كم كردن تنش. وقتي گرسنه مي شويم، غذا مي خوريم و ....
اما انگيزه هاي نفساني عمدتاً تنش را افزايش مي دهند يا حفظ مي كنند تا به اهداف مهمي نايل آييم. در نوجواني براي رسيدن به مدرك دانشگاهي تلاش مي كنيم و گاهي بابت آن هزينه هاي هنگفتي مي دهيم؛ يا سعي مي كنيم در فلان ورزش، بهترين ورزشكار شويم.
تلاش نفساني با شكل گيري وجدان رابطه نزديكي دارد. وجدان كودك، نوعي وجدان «بايدي» و شبيه برداشت فرويد از وجدان است. وجدان كودك بر اساس ترس از تنبيه پايه ريزي شده است. اما همين طور كه آدم ها پخته مي شوند، ادراك آنان از دنيا و ديگران تغيير مي كند. وجدان آنها به تدريج «وظيفه اي» مي شود.
البته گذر از وجدان «بايدي» به وجدان «وظيفه اي» خود به خود رخ نمي دهد. بسياري از كساني كه از لحاظ تقويمي بزرگ هستند، از لحاظ سلوك و رفتار كودك هستند. آنها همچنان تابع ممنوعيت هاي والدين هستند؛ اين اشخاص احساس گناه هاي حل و فصل نشده دارند و تعارضات كهنه خود با مظاهر قدرت را تكرار مي كنند.
نظرات کاربران:
متن نظر ...سلام.درباره انواع شخصیت و صفاتشان بیشتر بنویسید.سپاسگزارم
Because the admin of this web page is working, no hesitation very rapidly it will be
renowned, due to its feature contents.
There's certainly a great deal to find out about this topic.
I love all of the points you've made.
Hello there I am so happy I found your blog, I really found you by mistake, while I was browsing on Google for something
else, Regardless I am here now and would just like to say many thanks for a marvelous post and a all round exciting blog (I also
love the theme/design), I don't have time to read through
it all at the moment but I have saved it and also included your
RSS feeds, so when I have time I will be back to read more,
Please do keep up the awesome job.
Very quickly this web site will be famous among all blogging viewers, due to it's nice articles
Why users still use to read news papers when in this technological globe everything is presented on net?
نوشتن دیدگاه